زندگینامه فاتح خرمشهر سردار حسین قجه ای
سردار فاتح خرمشهر
ظهر عاشورای سال 1337 در زرینشهر دیده به جهان گشود. شاخص های پهلوانی از همان آغاز کودکی در رفتارش نمایان بود و محیط پیرامونیش به سبب جو گرایش به ورزش کشتی این ویژگی ها را تا حد اعلا پرورش داد تا جایی که عنوان قهرمان اول وزن 48 کیلوگرم استان اصفهان برای چند سال متوالی و درخشش در مسابقات قهرمانی کشتی کشور و راهیابی به اردوی تیم ملی را به همراه داشت. از دوران نوجوانی با کنکاش در مکتبهای فکری کم کم وارد فعالیت های سیاسی شد. سال 1356 به قم مهاجرت کرد و توسط مأموران ساواک دستگیر که با تظاهر به گنگ بودن و حضور در آنجا جهت شفا آزاد شد. چند مرتبه نیز به منظور فعالیت های سیاسی به شیراز و قم سفر کرد اما تمرکز فعالیتهایش در شهر زرین شهر و اصفهان بود. نقش موثری در سازماندهی گروههای مبارز سیاسی و فرهنگی داشت تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید. با تشکیل گروههای مردمی سعی در حفظ نظم و جلوگیری از هرج و مرج با اجرای گشتهای شبانه روزی در منطقه بویژه صنایع استراتژیک ذوبآهن و صنایع دفاع و... که به حال خود رها شده بودند داشت سپس با سازماندهی جوانان اقدام به راهاندازی کمیته انقلاب اسلامی و سپس سپاه پاسداران و کمیته مبارزه با مواد مخدر زرین شهر و جذب جوانان انقلابی به آن نمود.
با شروع فعالیتهای جداییطلبانه در شمال و غرب کشور به ویژه در کردستان بارها به کردستان سفر کرد و با سر نترسی که داشت با نفوذ به هسته ها اقدام به شناسایی مواضع و نفرات گروههای جدایی طلب و گزارش آن به تهران کرد که مسولیت مبارزه با آنها به خود او واگذار شد که در مرحله اول در نزدیکی سنندج منطقه ای را مورد حمله برق آسا قرار داده و به علت کمبود مهمات در محاصره افتاد که با هلیکوپتر تغذیه شده و محاصره را در هم شکست که معاندین به سمت باشگاه افسران سنندج هجوم برده و باشگاه را محاصره می کنند و حسین با تاکتیکی هوشمندانه تنها با 200 نفر از بچه های سپاه 800 نفر از آنها را به دام انداخته و نزدیک به 600 نفر را معدوم و بقیه را به اسارت می گیرد و باشگاه افسران را از محاصره در میآورد.
اوج دلاوریهای او را میتوان در تاریخ 12/10 / 1360 در سمت فرماندهی عملیات محمد رسول الاه در محور مریوان و آزادسازی ارتفاعات شنگادور، توالی (پنج قله )، دره تاور(تاریک) ، جانبازان ، ملقه پشقله و شهر طویله برای منهدم کردن قرارگاه تاکتیکی تیپ 116 پیاده کوهستان عراق در حومهی این شهر، آزادسازی قلعه هادی، ارتفاعات دزلی که بر پنجوین عراق مشرف بود و بسیاری از ارتفاعات منطقه که حتی در رژیم گذشته نیز چندین بار بین ارتش و گروههای جدایی طلب دست به دست شده بود و ارتفاعات استراتژیک خرمال و پس زدن دشمن تا مرزهای بین المللی ذکر کرد.
درخشش حسین بویژه اخلاق پهلوانی و سر نترس او، ایشان را در مرکز توجه دوست و دشمن قرار می دهد به طوری که گروههای مخالف در منطقه برای سر او جایزه تعیین میکنند .
حسین در کردستان به عنوان فرمانده عملیات سپاه مریوان و دزلی خدمت کرد و به عنوان فرد نخست در کنار حاج احمد متوسلیان و حاج همت برگ زرینی در بازگرداندن آرامش به مناطق کردنشین و پس زدن دشمن به پشت نوار مرزی در کردستان از خود برجا گذاشت که هنوز هم در حافظه تاریخی اهالی منطقه بعنوان یک اسطوره پابرجاست.
پس از درخشش عملیات محمد رسول الاه و بازگردارندن نیروهای دشمن به پشت مرزهای بین المللی و بازگرداندن آرامش به این بخش از میهن با توجه به هجوم گسترده دشمن به مرزهای جنوبی کشور، در دی ماه سال 1360 سنگ بنای تشکیل تیپ 27 محمد رسول الله (ص) نخستین تیپ سپاه پاسداران همراه با حاج احمد متوسلیان و همرزمانش و عزیمت به جنوب و پادگان دوکوهه گذاشته شد .
حسین پس از عزیمت به جبهه جنوب و تشکیل تیپ 27 نخستین کسی بود که از طرف حاج احمد متوسلیان به عنوان فرمانده معرفی شد و در تارخ 1/12/1360 در چنگ چزابه بعنوان فرمانده عملیات با لیاقت و کاردانی و جسارتی بی مانند کارستانی بس بزرگ در بازپسگیری چندباره تنگه استراتژیک چزابه که آخرین بار با فرماندهی مستقیم صدام در تاریخ 17/11/1360.از کنترل خارج شده بود رقم زد و با ارایه تاکتیکی نوین و اهدا فقط یک شهید علاوه بر تنگه استراتژیک چزابه غنایم بسیار ارزشمندی نیز بدست آورد.
پس از عملیات جنگ چزابه ماموریت حسین و نیروهایش شناسایی، تصرف و انهدام توپخانه دوربرد دشمن در عمق 24 کیلومتری خط مقدم در منطقه علی گره زه در محور بلتا جهت انجام عملیات فتح المبین بود که علی رغم مخالفت فرماندهان وقت ستاد جنگ، با شم بالای نظامی بوسیله حاج احمد متوسلیان طراحی و توسط گردانی که فرمانده آن حسین بود انجام می شد. این عملیات شناسایی و انهدام به فرماندهی سردار قجه ای شاه کلید عملیاتهای فتح المبین و بیت المقدس و نهایتا فتح خرمشهر نامیده شد چرا که دشمن با آتش بی امان این توپخانه کوچکترین تحرک نیروهای خودی را سلب و آنها را جهت هرگونه عملیات نظامی کاملا زمین گیر کرده بود. نفراتی که در این عملیات متهورانه و موفق تحت فرماندهی سردار قجه ای حضور داشتند، رضا چراغی، عباس کریمی و جعفر جهروتیزاده بودند که موفق به شناسایی 96 قبضه توپ دور برد و ملزومات آنها شدند.
پس از عملیات غرورآفرین فتحالمبین در تاریخ ۳ فروردین ۱۳۶۱ که منجر به آزادسازی بخش وسیعی از شمال استان خوزستان شد، بلافاصله رزمندگان اسلام توان بازسازی و سازماندهی را از دشمن سلب کرده و این بار عملیات بزرگتری که حدودا ۳ برابر منطقه عملیاتی فتحالمبین بود را در جنوب استان خوزستان آغاز کردند. عملیات بزرگ و سرنوشتساز الی بیتالمقدس با هدف آزادسازی خرمشهر، هویزه، منطقه جفیر، ایستگاه حسینیه، جاده اهواز- خرمشهر و در نهایت انهدام و اخراج دشمن از خاک ایران و رسیدن به مرزهای بینالمللی در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با رمز «یا علی بن ابی طالب» توسط سردار "محسن رضایی" فرمانده وقت سپاه پاسداران و سپهبد "شهید صیاد شیرازی" فرمانده وقت ارتش جمهوری اسلامی ایران از قرارگاه کربلا به نیروهای تحت امر آغاز شد.
در عملیات بیت المقدس حسین با نیروهای تحت امرش در گردان سلمان که کمتر از ۴۰۰ نفر و همه نوجوانهای زیر ۱۸-۱۹ سال بودند مسافت ۸۴ کیلومتری اهواز تا دارخوئین را در ۴ شبانه روز با تجهیزات در آن هوای گرم برای آماده سازی طی کردند و در شب عملیات الی بیتالمقدس با عبور از رودخانه کارون از روی شهدا و مجروحین گردان مقداد و انصار و همان لشکر عبور کردند و در حدود ۱۷ کیلومتر از خاکریزها، میادین مین، و موانع کمینهای دشمن را پشت سر گذاشته و خودشان را به هر زحمتی بود به ایستگاه گرمدشت در جاده اهواز خرمشهر خط مقدم آزادسازی خرمشهر رساندند.
وقتی حسین قجهای این فرمانده دلاور با جثهای کوچک و ورزیده، چهرهای آفتاب سوخته و گوشهایی شکسته به جاده اهواز خرمشهر رسید، از حدود ۳۸۰ نفر نیرو برای او حدود ۲۰۰ نفر باقیمانده بود و هیچ نیرویی نتوانست در کنار گردان حسین با گردانش الحاق کند و به تنهایی با حدود ۲۰۰ جوان در کربلای گرمدشت(جاده اهواز- خرمشهر) بیش از دهها پاتک زرهی گردانهای کماندویی و زرهی سپاه سوم عراق را دفع و شاهکاری بی بدیل در تاریخ جنگ خلق کرد.
حسین در رویارویی با ژنرالهای آموزش دیده و کار آزموده لشکر 3 زرهی با یک تیپ مکانیزه به علاوه تیپ 24 زرهی و تیپ 602 پیاده و تیپ 33 نیروی مخصوص هماهنگ با لشکر 9 زرهی عراق با حدود ۱۰۰ رزمنده وفادار شش و نیم شبانه روز به روی جاده اهواز خرمشهر در مقابل یورش بی امان تانکهای مدرن T72 لیزری غیر قابل نفوذ، بمباران نیروی هوایی، گلوله باران توپخانه و حمله بیامان کماندوهای ورزیده و تازه نفس عراقی بدون کمترین پشتیبانی مقاومت و خط حمله خودی را حفظ و تثبیت کرد تا سرنوشت جنگ را تغییر دهد.
به گفته استراتژیست های جنگی و صاحبنظران اگر حسین عقبنشینی میکرد، خط شکسته می شد، دشمن تا رودخانه کارون را به راحتی تصرف میکرد و همه را میکشت و به کارون میریخت و عملیات الی بیتالمقدس در همان مرحله اول با شکست مواجه میشد. حسین بعد از۶ شبانه روز مقاومت حماسی با فروکش کردن آفتاب با چهرهای آغشته به خاک و خون ناشی از شلیک آرپیجی و گرمای تفتان جنوب بر روی جاده اهواز خرمشهر گام نهاد، و با برانداز کردن یاران انگشت شمارش عهد و پیمانی را که با آنها بسته بود دوباره به یاد آورد و سرش را به آسمان بلند کرد و فقط یک جمله گفت: خداوندا دیگر توان دیدن شهادت یاران مظلوم ، تنها و غریبم را ندارم پس شهادتم را برسان.
وفای به عهد حسین با یارانش در نبرد نابرابر در برابر ارتش عراق با شهادت حسین در تاریخ چهارشنبه 15/02/ 1361دیری نپایید که تبدیل به حماسه ای بیبدیل در تاریخ جنگ شد و فتح خرمشهر با این مقاومت اسطوره ای محقق و تاریخ جنگ به سمت و سوی دیگری ورق خورد..
متن مکالمه بی سیم سردار قجه ای با قرارگاه فرعی نصر 2 سردار همت:
صدای حسین قجه ای از پشت بی سیم به گوش می رسید که می گفت: ما در خط مستقر شدیم... ولی حالاافتاده ایم توی حلقه! اینجا خرچنگ ]تانک[ زیاده... دارند از پهلو و روبه رو ما را می کوبند! مفهومه؟(